Blog
آزمون مربیگری
بنا به تعریفی که از سوی فدراسیون بین المللی مربیگری (ICF) ارائه شده مربیگری (Coaching) شبیه به شراکتی است که به مراجعین در راستای دستیابی به خواستههای شخصی و حرفهای یاری میرساند. بر عمق یادگیری مراجعین افزوده، به تسریع در اجرای خواستهها و افزایش کیفیت زندگی آنها میپردازد.
مربی حمایت میکند، قدرت میدهد و فرد را پاسخگو میداند، او کمک میکند که به تعریف تصورات خود و اجرای متعهدانه آن پرداخته و به علایق خود دست یابد. مربی(Coach) در راستای تحقق رویای مراجعین گام برمیدارد و در یک کلام: مربیگری زندگی (Life Coaching) شما را از جایی که در حال هستید به جایی که دوست دارید باشید، هدایت میکند…
لازم است خاطرنشان شود که نباید مربیگری (Coaching) را با مشاوره و روشهای درمانی اشتباه کرد برای مربی (Coach) چگونگی دستیابی فرد به موقعیت فعلی اهمیت ندارد، آنچه مهم است، خواسته او برای آینده میباشد. مشاوره بر اساس مجموعهای از معلومات، به ارائه توصیه به فرد میپردازد و درمانگر به کنکاش در تجربیات گذشته، احساسات و ضعفهای او همت میگمارد.
این در حالی است که مربیگری (Coaching) با تمرکز روی نقاط قوت فرد به تایید و حمایت از تفکر دقیق پرداخته و معلومات، ایدهها و اهداف فرد را به سمتی هدایت میکند که وارد عمل شده و شروع به ایجاد تغییرات در راستای دستیابی به خواستهها نماید. مربیگری (Coaching) ضمن توانبخشی به فرد در جهت دستیابی به نتیجه خاص خود با روشن کردن موقعیت شخص در تمام گام های زندگی در راستای اهداف موردنظر، او را به پیش میراند. مربیگری (Coaching) به جای آن که توجه خود را به خطاها و اشتباهات معطوف کند، به تقویت آنچه را که صحیح است میپردازد.
این تکنیک در بیشتر مواقع از طریق تلفن، Email و گاه رو در رو به صورت فردی یا گروهی قابل اجرا است.
● منشاء و ریشه های مربیگری
در انگلیسی میانه، واژه “coche” به معنای “واگن یا کالسکه” بوده و ترجمه تحت الفظی “coach” (مربی)، وسیله ای است که یک شخص یا گروهی از افراد را از یک مکان به مقصد مطلوب می رساند.
مربیگری امروزه یکی از سریع ترین حرفه های رو به رشد در جهان است و طبق برآوردها، ۳۰ هزار مربی در جهان وجود دارد. مربیگری در اواسط سال ۱۹۸۰ میلادی توسط توماس لئونارد در ایالات متحده آمریکا ایجاد شد. از آن پس رشد و گسترش آن در بریتانیا، ژاپن، کانادا، استرالیا، سنگاپور، و نیوزیلند ادامه یافته است.
با آنکه ارزش آن بیشتر و بیشتر و بصورت گسترده ای مورد تایید قرار گرفته است، شنیدن ایده های مختلف افراد درباره شمول (ترکیب) دقیق مربیگری جالب است. بنظر می رسد که بسیاری از افراد، مربیگری را با درمان و یا مدیریت پیوند داده و تصور می کنند که مربیگری، در رابطه با حل مشکلات آنها است و نه افزایش پتانسیل ایشان.
همانند مربیگری ورزشی افراد می دانند که مربیگری حرفه ای در رابطه با رسیدن به اهداف است، اما هنوز گاهی اوقات پی نمی برند که چگونه این امر می تواند در زندگی خصوصی و حرفه ای آنها بکار برده شود. برای مثال نوع مربیگری که ارائه می نمایم در رابطه با یافتن وضوح، الهام و انگیزه برای پیش رفتن و حرکت از کلافگی به شیفتگی، از شک به اعتماد و از ترس به اطمینان است.
مشغله فکری اصلی برای بسیاری از افراد این است که چگونه و چرا باید مربیگری را بررسی کرده و امتحان کنند. روند جالبی که ممکن است از آن مطلع بوده و یا نباشید این است که تعداد زیادی از سازمان ها و شرکت های بسیار موفق، شروع به بهره گیری از برنامه های مربیگری جهت بالا بردن امتیاز و رشد سازمانی خود نموده و یا قبلاً اقدام به استفاده از برنامه های مربیگری کرده اند.
این سازمان ها، مزایای بلند مدت پشتیبانی و رشد مهمترین منابع شان که همان مجریان عالی رتبه شان
(high performer) هستند را می دانند. اکنون کارکنانی که دارای عملکرد عالی هستند و نیز رهبران در حال ظهور و مدیران رده متوسط، به بررسی مربیگری انفرادی تشویق و ترغیب شوند. این به نوبه خود منجر به موفقیت سازمانی می شود و احساسات واقعی احترام، انگیزه و ارزش را می سازد.
مربیگری مدیران سطح بالا شامل مرحله تغییر شغل (career)، نتیجه رسانی، اجرای پروژه، ارتباطات موثر و رهبری فردی می باشد.
مربیگری اجرای پروژه (project coaching) بیشتر درباره قوی شدن در طرز مدیریت یک گروه برای دستیابی به موثرترین نتایج ممکن می باشد؛ مربیگری نتیجه بخشی (performance coaching) روی بالا بردن پتانسیل در بافتی خاص متمرکز بوده و مربیگری انتقالی (transitional coaching) متمرکز بر فرصت ها و تغییرات شغلی می باشد.